۴ مطلب با موضوع «انیمه، سریال و فیلم» ثبت شده است

پست گم نام: 0

یهو از خواب پریدم، فکر کنم تختم تکون خورد و فکر کردم زلزلست/: آخه چند روز پیش(شایدم یه هفته پیش بود، زمان اصلا دستم نیست) ساعته دقیق شیش صبح همگی با یه زمین لرزه خیلی شدید از خواب پریدیم! اونقدری شدید بود که تختم داشت یه گوشه واسه خودش بندری میزد اما خب خداروشکر در حدی نبود که آسیبی وارد کنه. کلا تو شهر ما تا حالا زلزله ای نیومده که بزنه خونه ها رو خراب کنه.

به خاطر یه دلیل دیگه هم از خواب پریدم، فکر کنم تو خوابم به یه مشکل بزرگ خورده بودم، اونقدری که منو از جا بپرونه! واسه یه کاری قدرت کافی نداشتم؟! یادم نمیاد. میدونید یه نظریه هست که میگه ما تو خواب هامون قسمتی از زندگی دنیای دیگمون رو میبینیم، و بعضی اوقات من خودم چیزایی رو دیدم که این عقیده برام دور از ذهن نبوده. خدایی خیلی جالبه. خواب ها محبت جالب و اما ترسناکین. میگم ترسناک چون بعضی اوقات چیز هایی رو پیشبینی میکنن که به ذهنتم نمیرسن.

مثلا قبل از اینکه کرونا بگیریم خاله آخریم دیده بود که یه مار زرد نیشش میزنه؛ و خب وقتی تعبیرش و خوند دید که مار زرد به معنای دشمن خانوادگی بود، و زرد هم یعنی مریض و مریضی. خیلی خفنه نه؟ البته منو خواهر بزگمم خواب افتادن دندون دیده بودیم که یعنی...

دلم نودل میخواد ولی خستم پا شم درست کنم و حقیقتش حال حوصله و آروم و بی صدا غذا درست کردن تا کسی بلند نشه رو هم ندارم. البته خواهرام هردوشون بیدارن.

دیشب عجیب زود خوابم برد! البته اونقدر خسته بودم که هرکاری کردم نشد زبان گوش بدم و تا چشمام و رو هم گذاشتم رفتم اون دنیا. و خب از این موضوع هم خیلی خوش حالم چون دیروزش دوباره بیخوابی به سرم زده بود و تا خود ساعت دو ظهر بیدار بودم. البته یکم خوابم گرفت ولی نخواستم بخوابم تا فقط یه چرت کوچیک بزنم و بتونم شب بخوابم. خدایی این خوابم معضلی شده واسم! خلاصه این شد که یه مانهوا رو دیروز برا اینکه نخوابم تموم کردم. گفتم مانهوا یادم افتاد که هنوز چهار تا عکس آخر چپتر 18 کاری که بهم داده بودن و نزدم-_____-  لعنتی اگه الان تبلتم بود تموم شده بود. هعییی... راستی بردیمش و تعمیر و متاسفانه هاردش سوخته، و این یعنی که هر چی توش داشتم و نداشتم و به چخ اعظم میره. البته بیشتر چیزام چون رو اس دی کارتم بود در امان مونده بودن ولی نقاشی های ناتمومم، متنام و داکیومنتام که توشون داستانام و نوشته بودم...

راستی فیلم آلبوم هالزی منتشر شددددد. خودم هنوز ندیدمش چون نت برای دانلودش ندارم-____-' ولی همین که یه دو گیگی دستم اومد فوری دانلودش میکنم و بدون زیرنویسم شده میبینمش*----* مطمئنم مثل آلبومش فوق العاده خفنه! خدایی از آلبومش هر چی بگم کم گفتمه. تو بهترین موقیت زندگیم اومد بیرون و متن هاش جورین که انگار هالزی قبل نوشتنشون نشسته باهام ماست و خیار زده. تک تک کلماتش و از ته قلبم میفهمم و احساسشون میکنم؛ مخصوصا آهنگ Whispers. طوری که رفته تو لیست سیاهم پیش Office Nurses و دارن با هم پیاز خورد میکنن.

یادمه همین که اومد بیرون -چون به خاطر بی خوابی هام بیدار بودم- سریع دانلودش کردم و اگه بگم کل آلبوم و هزار بار گوش کردم دروغ نگفتم! حتی الان هم که دارم این پست و مینویسم صدای هالزی که داره میگه:

 

I won't die for love
من برای عشق نمیمیرم


But ever since I met you
اما از وقتی با تو ملاقات کردم


You could have my heart
تو میتونستی قلبم رو داشته باشی


And I would break it for you
و من برای تو میشکنمش

 

داره تو گوشم میپیچه. خدایی قبول دارین آهنگ 1121 شدیدا قشنگ و احساسیه؟ اصلا آلبومش جوریه که اگه بشینم یه روز کامل راجب تک تک آهنگاش حرف بزنم و تحلیلشون کنم بازم وقت کم میارم. قبول نیست واقعا! هالزی تو چرا اینقدر فوق العاده ای؟:"

برعکس Manic این آلبومش یه حالت دارک مانند داره و همین باعث شده که ترک هاش جذاب تر بشنTT

راستی اندر کوچولو رو دیدین؟*----* 

هالزی فقط میخواست با اهنگ More خون به دلمون کنهT---T هق هق...

 

و اماااا، و اماااا... میخوام رو نمایی کنم از خواننده مورد علاقه ی جدیدم! کیوت کیوتک ها، کراش و تایپ عزیزم، الکساندر ریباکککک. دست و جیغ هوراااااا...

خیلیا با آهنگ Fairy Tale میشناسنش و این آهنگش اولین آهنگی بود که ازش شنیدم، اونم نه به تازگی، قشنگ هشت-نه سال پیش. عاشققق آهنگش بودم و کلی خاطره خوب منو دختر خالم باهاش داریم*----* 

بعد اینکه تو اینستا دوباره این اهنگ و شنیدم و خوانندش و دیدم فقط یه جمله از دهنم در اومد: فتبارک الله...

باورتون میشه تا خود صبح نشستم تموم آهنگا و موزیک ویدیو هاش و دیدم؟

واقعا تو اون روزای گندی که همه چیزمو رنگ غم گرفته بود، الکساندر و آهنگا و موزیک ویدیو هاش بهم نشون دادن که چطور حتی وقتی غرق غمم هم میتونم خوب برقصم.

خدایی دلم میخواد آهنگاش و بذارم براتون اما فعلا این پست مال هالزیه:} البته یکی دو تا نیستن که:" فعلا Fairy Tale رو از اینجا گوش بدید تا برای بقیشون هم یه فکری کنمTT

 

خدایی نیگاش کنید:" یه دونه از اینا برام بپیچین، میبرمTT

 

خبببب، برسیم به بحث شیرین انیمه... جونم براتون بگه که با توجه به آخرین آماری که دادم بهتون انیمه هایی که دیدممم... اوه ننه! چه کردم! اگه سینماییا رو فاکتور بگیریم به ترتیب میشه: دکتر استون، هاناکو سان وابسه به توالت، آراکاوا زیر پل، برج خدا، آکوداما درایو، شدو هوس، نوراگامی، موب سایکو 100، آرته، توکیو ریونجرز و بلاخرهههه اتک رو دیدم. بمولا گفتم تا یه شهاب سنگ یهو ظاحر نشده و نخوده تو فرق سرم بذار از این شانس زنده بودن و نفس کشیدنم استفاده کنم و اتک و ببینم. تا یه وقت با این شانس فوق العادم ناکام از دنیا نرم. بعله! به همین واسطه خانواده خالم اینا رو هم اوتاکو کردمXDDD بر طبل شادانه بکوبببب. خدایی ولی چه لامصبی ام من! اول که آرمیشون کردم، الانم اوتاکوD: حالا هر وقت من و میبینن به جای سلام فوشم میدن که: خدایی این چه انیمه ای(اتک) بود باهاش اوتاکومون کردی؟ نابود شدیم...

خدایی اتک خیلی خفن بید! واقعا بنازم اون مغز ایسایامای لعنتی رو.

آقا یه چیزی...TT نمیدونم این چه مرضیه که بعد کراش روی جان، هانجی سان، اروین و لیوای، روی تایان ارن کراش زدم:|||| خدایی شما هم حسی بهش دارید یا فقط منم که خیلی تباهم؟T---T خداوندا...

از کراشای دیگم توی توکیو ریونجرز هم نگم براتون دیگه:" فقط دلم میخواد تا خود سالی که قراره فصل دومش بیاد داد بزنم، باجییییییییT--------T چرااااااااااا؟؟؟

*عر زدن های بی صدا

 

از انیمه که بگذریم میرسیم به سریال کره ای ها که متاسفانه این مدت خیلی کم کار بودم چون فقط وینچنزو و نابودگر در خدمتگزاری شما حاضر است رو دیدم. البته همین دو تا هم واسه خودشون دنیایی بودن، مخصوصا نابودگرTT مهم نیست چند بار ببینمش، بازم برام مثل دفعه اولش فوق العادست! بعدا حتمااا ازش یه معرفی میذارم.

خب دیگه زیادی گزافه گویی نکنم. تا من برم واسه خودم نودل بزنم، شما آهنگ ته پست و بگوشید:)

 

 

پ.ن: کاش بیان یه قسمتی داشت که اسم پست پیشنهاد میداد/:

پ.ن 2: پست قبلی و که خوندم از شدت خل بازیا و چرت و پرتام خودم ریختم پشمام موند:| مطمئنم تو نودلی که اون روز خوردم یه چیزی بوده!

 

I am not a woman I'm a god

Halsey

Made By Farhan

 

 


I just wanna feel somethin', tell me where to go
فقط میخوام یه چیزی حس کنم، بهم بگو کجا برم


'Cause everybody knows somethin' I don't wanna know
چون همه یه چیزی میدونن که من نمیخوام بدونم


So I stay right here 'cause I'm bеtter all alone
پس من همینجا میمونم چون من تنها راحت ترم


Yeah, I'm bеtter all alone
آره من تنها راحت ترم


But
اما


I am not a woman, I'm a god
من یک زن نیستم، من یک خدا هستم


I am not a martyr, I'm a problem
من یک قربانی نیستم، من یک مشکلم


I am not a legend, I'm a fraud
من یک افسانه نیستم، من یک کلاهبردارم


So keep your heart 'cause I already got one
پس قلبتو نگه دار چون من از قبل یکیشو دارم

  • 𓂃 ❀ Nastaka
  • Saturday 17 Mehr 00

...

​​​​​​

اهم اهم...

پِف، انگاری یادم رفته چطور باید پست گذاشت/: چه وضعشه؟! جدی الان هم به زور خودم و وادار کردم یه چیزی بنویسم. اول که صفحه پست جدید و باز کردم، فقط سه ساعت به صفحه خالی روبه روم خیره شدم... دیگه تهش اشکم داشت در میومد که نمیتونم چیزی بنویسم"-" فکر کنم مغزم برای اون همه پست توی اسفند و فروردین داره استراحت میکنه:| یکی نیست بگه لامصب رو هم بیست تا هم نمیشن-_____-

خب، خبر مهمی که دارم براتون اینه که، کرونا گرفتم:» بعله... البته خیلی وقته، تقریبا از یازده روز پیش که الان دیگه تقریبا خوب شدم چون دیگه علایمی به غیر از سرفه ندارم. ولی متاسفانه مامان بزرگ و مامانم و دو تا از خاله هام بستری شدن، که خداروشکر همشون الان بهترن. منم به خاطر این موضوع الان خونه مامان بزرگم اینا با بچه های خالم قرنطینه هستم. کلا همه باز مانده های این واقعه جمع شدیم اینجا:> دست جمعی کرونا گرفتیم-_____- 

از همون جمعه هفته پیش برای تقویت روحیم شروع کردم دیدن انیمه، کلا مردن شوارتز و کرونا بد پی پی کرده بود تو حالم. واسه همین برای فراموش کردن و بهتر شدن حالم استارت انیمه دیدن و زدم. الان که حساب میکنم، از جمعه هفته پیش تا همین شنبه 105 قسمت انیمه دیدم////: یعنی تقریبا میتونستم کل اتک و یک سوم گینتاما رو ببینم:|||| اول جوجوتسو کایزن، بعد الویت تخم مرغ شگفت انگیز، همه قسمت و فصلای انیمه زندگی فاجعه بار سایکی، همین اواخر هم هوریمیا رو تموم کردم:| کاملا فهمیدید که کلا درس و بوسیدم گذاشتم کنار؟^^

خیلی حرف ها داشتم که میخواستم بزنم. همشو دیشب برای خودم مرور کردم، اما الان موقع نوشتن... ذهنم پوچ پوچه. فقط یادمه میخواستم از این بگم که شروع کردم به بیشتر مسئولیت پذیر بودن. اینروزا واقعا حس میکردم یه بچه ام که فقط وجودم باعث مکافات دیگرانه. حس میکردم یه بار اضافم که رسیدگی بهم دردسره. دلم نمیخواست اینو‌، برای همین پس از کلنجار های بسی زیاد و شب بیداری های فراوان(مدیونید بدونید بعضی هاش و برای دیدن انیمه بیدار موندم) یه تصمیماتی برای خودم گرفتم. اینکه سعی کنم جدی تر باشم و یکم بیشتر به دنیای آدم بزرگا نزدیک بشم. خودم تبدیل به یه آدمی کنم که بیشتر مورد اطمینان بقیه باشه. از بقیه نگه داری کنه، نه ازش نگه داری کنن. البته قبلش هم اینطوری نبود که بی دست و پا باشم. نه! فقط تصمیم گرفتم که محکم تر و مورد اطمینان تر باشم. کسی که بقیه بتونن بهش اعتماد کنن. یکی که شاید ذهن و قلب بچه گونه ای داره، اما کار هاش بالغانست. دقیقا برعکس قبلا. نمیدونم برای انجام اینکار خیلی دیره یا زود، اما میدونم که باید تغییر کنم، باید بتونم، باید انجامش بدم، باید سعی کنم. تا وقتی که سعی کنم پشیمونی ای ندارم، اما امان از روزی که تلاش کردن و فراموش کنم و دوباره شروع کنم مثل یه جلبک دریایی رفتار کردن... گور خودم و صبحای قشنگم و کندم. الان هم اگه میبینید دارم با روی گشاده پست میذارم چون صبح خیلی قشنگی رو شروع کردم.

با اینکه بدنم به خاطر اینکه دیشب کولر هال خراب شد و مجبور شدیم هممون سوسیسی توی یه اتاق بخوابیم درد میکنه؛ اما آهنگ قشنگ توی گوشم، آسمون آبی با ابر های پشمکیش، گل های زرد توی باغچه و گل های کاغذی صورتی رنگ که روی زمین و پوشوندن، پرتوی های طلایی نور که از پنجره و در داخل اتاق میشن، بوی چایی، مزه نون و پنیر زیر زبونم، امتحان ادبیات/: شاید به نظر چیز های خیلی بی ارزشی بیان، اما حقیقتا همه اینا دست به دست هم دادن که حس خوبی که الان دارم و تشکیل و به اوج خودش برسونن. باعث شدن که امروز، روزم و با یه لبخند گنده شروع کنم و برای نگه داشتن این لبخند، مصمم تر باشم.

خب از این ماجرا ها  که بگذریم، بذارید راجب انیمه هایی که دیدم حرف بزنم:) اول از همه جوجوتسو کایزن...*اشک* من فصل دو میخواممممممT---T ولم کنید میخوام برم برای بار هزارم نگاش کنمممT-----T لامصب یه انیمه چقدر میتونه خوب باشه؟ ها؟ هااا؟ جدا از داستان فوق العادش طنزش بود که بیشتر دوست داشتنیش میکرد. خدایا چقدر خندیدم من سر این انیمه، اصلا یه چیزی میگم یه چیزی میشنویدXDDD به نظرم اگه حتی یه درصد هم برای دیدنش دو دل اید، بازم بدون مکث شیرجه بزنید به سمتش. عمرا اگه پشیمونی ای تو کارتون باشه:}

راجب انیمه الویت تخم مرغ شگفت انگیز هم چیز خاصی نمیشه گفت، به غیر از اینکه خیییلییی مخ ترکون بود*-* بعد اینکه -یه روزه- تمومش کردم مغزم نبض داشت از شدت خفنیش:> البته اون آخراش یکمی گوزپیچ شدم ولی خب مطمئنا با فصل دوش همه چی حل میشه، نه؟!"-"

خبببب، میرسیم به زندگی فاجعه بار سایکی که با دیدن همه 56 قسمتش به اینکه زندگی سایکی وااااقعااا فاجعه باره پی بردم... یعنی فقط میتونم بگم جرررررررXDDDDD هر چقدر از بیچارگی این بشر بگم کم گفتمXDDDD فکر نمیکردم بعد از lovely complex اینقدرررر بخندم با یه انیمه ای. شخصیتای بسی بامزه و خنگولی که داشت فوق العاده بودن و کارکتر کاملی که داشتن باعث عالی تر شدن انیمه میشد. البته فقط یه کوچولو اینکه روندش تند تنده رو مخه ولی ازش هیچی کم نمیکنه:) اهه، هنوزم میتونم صدای "یاره یاره" گفتن سایکی و "بریم رامن بزنیم" نندو رو تو گوشم بشنومTT

بعد دیدن تمام این انیمه های خفن، گفتم یه انیمه آروم و رومنس بزنم بَر بدن که رفتم سراغ هوریمیا. اصلا قلبم آب شد با این انیمهTT چقدر کیوت آخه لعنتیا؟ چه کردین با من؟="""""

میدونید حس خوب یعنی چی؟ یعنی اینکه بعد دیدن هر انیمه ای پینترستم و باهاش میترکونم. عشقم اینه که بعد هر انیمه ای برم تو پینترست و عکسا و فن آرت هاش و نگاه و دانلود کنم*----* معتاد شدم اصلا. الان هم فعلا در حال درو کردن عکس و فن آرت های هوریمیا میباشم:) کلا پوشه فن آرت های لپ تاپمم این روزا به خاطر عکسای سوکونا و سایکی و میامورا رو به ترکیدنه:"} بیشعورای کراشTT

 

پ.ن: میخواستم واستون عکس شووارتز رو بذارم ولی همشون تو گوشی مامانمن و مامانمم که، بستریه:< لطف میکنید اگه واسه خوب شدن حال مامانم، کلا خانوادمون دعا کنید:>♡

پ.ن 2: راستی ماه رمضونتون مبارک و روزه هاتون قبول باشه*-* منم امسال دلم میخواست مثل سالای دیگه روزه بگیرم ولی خب کرونا نذاشت/:

پ.ن 3: اونقدری که تو پنل من ستاره‌ی روشن شده هست تو آسمون نیست-_____- ازم دلگیر نشید ولی جدی یه اراده راسخ میخوام واسه سر زدن بهتونTT

  • 𓂃 ❀ Nastaka
  • Tuesday 31 Farvardin 00

اولین پست با کارن عزیز

پنجشنبه هفته پیش نه هفته ی پیشش بود که من خونه مامان بزرگم اینا منتظر اومدن خاله هام و شوهر خالم از یه شهر دیگه بودم. تو پست قبلیم گفتم که خالم پیش اون یکی خالم رفته بود تا از بچش وقتی سر کاره مواظبت کنه و من هم پیش مامان بزرگم رفتم تا تنها نباشه. قرار بود بعد اومدن خالم من برگردم خونه و به جاش خواهر بزرگم بره پیش خالم و از دختر خالم مواظبت کنه. خلاصه من منتظر خالم اینا بودم -چون واقعا دلم براشون تنگ شده بود- که یهو مامانم و خواهرام و پشت بندش دو تا دیگه از خاله هام اومدن(محض قاطی نکردنتون من چهار تا خاله دارم که منتظر اومدن دومی و سومی بودم و از اون طرف اولی و آخری اومدن) مثل اینکه اومده بودن خواهراشون و ببینن، چون خاله سومیم و یه ماه بود ندیده بودن و دومیه رو هم دو هفته.

خب میگفتم، بعد گذشتن اندکی وقت صدای در اومد که پسر خاله ی سه سالم شهریار بدو بدو رفت و در و باز کرد که خالم اینا پر سر و صدا وارد شدن. بعد از کلی احوال پرسی و ماچ از دور، نشستیم و من مشغول بازی کردن و رفع دل تنگی با دختر خالم بودم که یهو صدای جیغ و دست اومد، مثل وقتی وقتی که عروس و دوماد وارد سالن میشن:| سرم و بردم بالا تا ببینم ماجرا از چه قراره که یه شیئ پهن و مشکی رنگ دست مامانم دیدیم.

لپ تاپ. آره لپ تاپ بود. بعد از اینکه چند سال پیش لپ تاپم(که لپ تاپ خود خودمم نبود) به صورت غم انگیزی به چخ رفته بود سرشون و خورده بودم واسه لپ تاپ، طوری که اسم لپ تاپ و میشنیدن دیگه کهیر میزدن-_______- اون لحظه فقط میتونم بگم که کپ کرده بودم و بعد چند دقیقه که لپ تاپ و مثل یه چیز مقدس گذاشتن تو بغلم شروع کردم به خندیدن و ور رفتن باهاش.

الان هم بعد مدتی اومدم تا باهاش پست بذارم و با اینکه کیبوردش حروف فارسی نداره دارم از حفظ تایپ میکنم. خونه مامان بزرگم اینا هم هستم و خالم با یه کیک خیلیی خوشمزه و دمنوش رزماری داره ازمون پذیرایی میکنه که عکسش و ته پست گذاشتم*----* خودش و کشت وقتی بهش گفتم میخوام از کیک عکس بگیرم. هی میگفت نه این زشت شده بزار یه روز دیگه یکی دیگه درست میکنم اون و بذارXD 

میدونید یه جایی خونده بودم که اگ روی وسایلت اسم بذاری و باهاش حرف بزنی بیشتر برات میمونه و بهتر برات کار میکنه:> خب منم که عاشق این جور خرافات ها، اسم لپ تاپم رو کارن گذاشتم. این اولین باری بود که واسه انتخاب اسم زیاد به مخم فشار نیوردم. 

فردا امتحان دارم و هیچی نخوندم. درسته خیلی عقبم ولی اصلا واسه این امتحان استرس ندارم چون راجب طراحی وبه:))) هه، نمیدونن ما خودمون این کاره ایم*به افق خیره میشود و احساس غرور میکند*

سریال کره ای روباه نه دم رو تموم کردم و منتظر قسمت بعدی زیبایی حقیقی ام. آخخخ، اینجام مثل وبتونش رو سئوجون کراش زدم:}}} خداروشکر اینجا جونگیونگ زیاد لوس نیست. تو وبتون بعضی اوقات دلم میخواست سرش و با گیوتین بزنم-_____- بعد سریال راجب زیبایی درونه ولی ملت کامنتا رو با سئوجون خوشگل تره و سوهو خوشگل تره ترکوندن:|||| بس کنین لعنتیا:||| دارم انیمه عروس جادوگر رو هم میبینم. فقط میتونم بگم، فوق العادست...

پی نوشت: پست خیلی چرتی شد اما نمیدونم چرا دلم میخواد هر طور شده پستش کنم! میخوام این واقعه رو یه جوری ثبت کنم:)

پی نوشت 2: دور و برم شلوغه اصلا نمی دونم چی دارم مینویسم:| شهریارم هی داره ورجه وورجه میکنه و دکمه های کیبورد و الکی میزنه. کلی چیز میخواستم بنویسم/:

 

 

  • 𓂃 ❀ Nastaka
  • Tuesday 25 Azar 99

سریال های کره ای که هیچوقت نباید از دست بدید!

*دوستان به زینبی قول دادم که اولین پستی که میذارم این پست باشه:) وگرنه بعد از چند ماه کلی حرف دارم باهاتون. 
زینبی ببخشید که اینقدر منتظرت گذاشتم♡ اگه هم خیلی خوب نبودش شرمنده دخی...*

درود...
امروز اومدم با معرفی بهترترترین سریال کره ایایی که دیدم.
حالا چرا میگم بهترترترین؟
خب من تو این چند سال زندگیم یه عالمه سریال کره ای دیدم و از بین همشون بهترینا رو جدا کردم(البته من فیلمی که بهترین نباشه رو اصلا نمیبینم:\) بعد از بین همه اون بهترنا اونایی که خیلی خیلی بهتر بودن و سوا و اینجا لیستشون کردم. آخه میدونید، من خودم برام پیدا کردن یه سریال خوب خیلی سخته. اول یکی-دو روز کامل تو این سایت و اون سایت میگردم، بازیگراش و میبینم، کارگردانش، نویسنده، لایک و نظرات، و مهم تر از هر چی خلاصه و ژانرش. اگه خوشم اومد و همه چیز اوکی بود، بعد میرم میبینم.
واسه ی همین گفتم یه لیست از بهترین سریالا درست کنم واسه اونایی که مثل من تو فیلم دیدن سخت گیرن تا وقتشون و الکی هدر ندن.
این سریالا رو هم بر حسب سالشون چیدم آخه نمیخواستم بینشون فرق بزارم، لعنتیا مثل بچه های نداشتم میمونن:"}


نکته: دوزتان کلا فیلم و سریال سلیقه ای، ممکنه یکی مثلا از پدر خوانده خوشش نیاد یکی اونجرز بدوسته یا یکی از پدر خوانده خوشش بیاد اونجرز ندوسته/: کلا بگم که سلیقه ایه و زیاد به نظرات منفی و مثبت دیگران اهمیت ندید(ولی این مورد لایک و نظراتم یکمی مهمه هااا)، حداقل یه قسمت از اون سریال رو ببینید، اگه خوشتون اومد ادامش بدید و اگه هم نیومد که هیچ. همه این معرفی ها هم نظرات من هستن و نظرات باهم خیلی متفاوتن:))) لطفا اگه نقد مورد علاقتون و نگفتم از گرفتن یقه بنده خودداری کنید، باتشکر...

خب،
بریم برای معرفی.
لطف کنید برید ادامه...^^

 

  • 𓂃 ❀ Nastaka
  • Tuesday 6 Aban 99
Dance in your nightmare,
And look deep into your heart,
Even if you have spider webs in your ears,
Even if you bleed,
And even if you are Shadow of illusion!
So Do not worry about destruction,
Because we all turn back to him...
نویسندگان