​​​​​تولدمه.

امروز تولد منه.
باید روز خاصی باشه؟
همیشه برای روز تولدم ذوق داشتم. فکر میکردم روزیه که از همه روز های دیگه متفاوت تره. ثانیه و ها و دقیقه هاش با ارزش ترن. اما خب، اینطور نیست. حقیقت اینه که فقط یه روز عادیه. روز بیست و یک خرداد مثل روز بیست و دوم، بیست و سوم و بیست و چهارم روز عادی ایه. این منم که این روز و خاص میکنم، این منم که به ثانیه ها و ساعت ها رنگ و جهش میدم. برای همینه که هر روز سال میتونه تولد من باشه. میتونه یه روزه پر از لبخند و شادی باشه. روزی که من جهشی توی زندگیم کردم و به یه درجه بالا تر رسیدم.

الان نه تنها برای روز تولدم، برای همه روزام ذوق دارم، میخوام تو تک تکشون شادی کنم و قر بدم. چون این منم، همون دختر بچه کوچیکی که چند سال پیش توی همین روز بدنیا میاد. میخوام امروز و جشن بگیرم، حتی اگه تنها مهمونم خودم باشم. حتی اگه موسیقی ای نباشه من میرقصم. حتی اگه کیکی یا شیرینی ای نباشه من خودم واسه خودم این روز و شیرین میکنم.
این روز و میخوام کنار جشن و شادی بشینم فکر کنم. توی گذشته تجسس کنم. بفهمم که چه کسی شدم. اصلا تبدیل به کسی شدم؟ از موقعی که پا به این دنیا گذاشتم چیکار کردم؟ هرسال با چه آرزوی جدیدی شعله های شمع رو دود کردم؟ به اون آرزو ها رسیدم؟
و الان اینو میدونم که هر سال که میگذره قراره بزرگ تر بشم، قراره چیزای بیشتری یاد بگیرم، چون وقتی نگاه به پشت سرم میندازم، چیزایی رو میبینم که قبلا نمیتونستم ببینم، چیزایی رو میفهمم که قبلا درکی ازشون نداشتم.
آره من بزرگ میشم، اونقدی که دستم به ماه برسه، و این روز، روز تولدم بهم میگه که هی رفیق، خسته نباشی. تو با موفقیت یه سال و کامل کردی و الان داری وارد یه سال دیگه از زندگیت میشی. اون عدد کوفتی مهم نیست. مهم اینه که مغز و افکارت بزرگ تر شدن. آره، تو قد کشیدی دوست من. تو بزرگ شدی...
و خب با همه این گزافه گویی ها در آخر مثل همیشه باید بگم که،
تولدم مبارک:)