درووود.

چه خبر رفقا؟ با امتحاناتتون چه میکنید؟XD من آخریش و دوازدهم دادم رفت. متاسفانه شهرمون و کلا خوزستان وضعیتش قرمز شده و هر روز تعداد مبتلا هاش بیشتر میشه برای همین همه رو آنلاین دادم، و اینم بگم که سر دو تاشون خواب موندم-______- عربی و دینی.

اینم برنامه امتحانیم بود.

خدایی تا حالا برنامه امتحانیه یه کامپیوتری رو ندیده بودین؟! چون به هر کی اینو نشون میدم پوکر میشه و میگه: الزامات چیه؟:| دانش فنی چیه؟:| تولید و محتوا دیگه چیه؟:| شما چرا نقشه کشی میخونید؟ مگه رشته کامپیوتر نبودید؟:|

خب برای اطلاعتون باید بگم الزامات راجب الزاماتیه که باید در حال انجام کاری انجام بدیم و همه هنرستانیا این کتاب و دارن.

دانش فنی هر هنرستانی مربوط به رشتشه. یعنی ما که کامپیوتر بودیم راجب خود کامپیوتر و سیستم هاش بود. من فقط عاشق اون دو سه تا فصلی بودم که راجب الگریتم(برنامه نویسی با قالب سی شارپه که یه جور آشنایی با زبان سی شارپ بودش) و ترجمه اعداد دو دویی(اعداد 0 و 1)، ده دهی(اعداد 0 تا 10)، شونزده تایی( اعداد 0 تا 9 و حروف A B C D E F) و ساخت رنگ با اعداد شونزده تایی(مثل #00FF00) بود. 

تولید و محتوا ادامه کتاب نصب و راه اندازیه که سالای اول مدرسه کارش میکردیم و راجب اجزای کیس و وصل کردنشون، نصب ویندوز و کار با خود ویندوز بود. فصلای اول تولید و محتوا راجب برنامه هایی مثل اینِستِرِیتور، اسنَگیت، سویچ مَکس و... بود. اما فصلای آخرش رسیدیم به عشق من، یعنی برنامه نویسی سی شارپ با برنامه ویژوال استدیو*∆* 

خدایا یعنی من همیشه با عشق سر این درس مینشستم و با عشق به حرفا و آموزشای دبیرمون(خانم B که از همه دبیرا بیشتر دوسش داشتم) گوش میدادم. این تنها امتحانمم بود که با حل هر کدوم از سوالاتش بسی میذوقیدم*^* عشق بود عشققققق. واسه ی همینه که میخوام برنامه نویس بشم^^

برای اوناییم که میگن شما مگه رشتتون نقشه کشیه که نقشه کشی میخونید هم بگم که این کتاب ما با کتابای رشته نقشه کشی متفاوته، چون اونا با کتاباشون یاد میگیرن که چطور یه نقشه رو کاملا با دست بکشن و اینجور چیزا، اما ما نقشه کشی رو با برنامه اُتوکد با کامپیوتر یاد میگیریم. و این برای اوناییه که میخوان از طریق رشته کامپیوتر توی دانشگاه نقشه کشی بخونن. من خودم هیچوقت فاز این جور افراد و نفهمیدم/: خا عامو اگه میخوای بری نقشه کشی برو رشته نقشه کشی، دیگه فازت چیه میای کامپیوتر-______-​​​​​

خدایی دلم واسه مدرسه تنگ میشه:( چون من واااقعا رشتم و دوست دارم و همیشه با عشق درسام و میخوندم(البته فقط تخصصیا روXD)

از الانم باید بشینم برنامه ریزی کنم برای خر زدن واسه کنکور، تا خبرم هم رشته مورد علاقم و هم یه جای خوب در بیامT_____T

​​​

​​​اینم کارگاهمون بود که متاسفانه همیشه مثل این عکس، وسط روز شلخته پلخته میشد، زنگ آخرم دبیرمون دیگه مجبورمون میکرد همه چی و جم و جور کنیم.(شما فقط بچه ها کلاسو بنگرید، یعنی بهشون گفتم استتار کنین تا یه عکس بگیرمXD)

این جا هم داریم فیلم ترسناکه "داستان هایی برای گفتن" رو نگاه میکنیم. البته زنگ تفریحا نگاش میکردیم چون ما بچه های درس گوش کنی هستیم و دیگه اینکه اگه خانم B میدید که ما داریم فیلم میبینیم سرمون و با گیوتین میزد-______- چون یه بار مچ منو در حال پاسور(همون اسپایدر) بازی کردن گرفت و میخواست بزنه به دو قسمت غیر مساوی تقسیمم کنه/:

گیف در دسترس نیست/:

وقتی من دارم درس میخونم به شرح گیف بالا. اگه یکی کتابام و ببینه با دفتر نقاشی اشتباهشون میگیرهXD

 

خدایی ​​​​​​نمیدونم چرا هیچ حسی ندارم الان/: انگار نه انگار که مدرسه تموم شده و چند روز دیگه تابستون شروع میشه. همه چی هنوزم مثل قبله، البته فقط یکم که چه عرض کنم خییییلیییی هوا گرم تر شده:| طوری که سه تا کولرم جواب نمیده. به هر حال زندگی کردن توی گرم ترین شهر کشور همین مزیتا هم داره دیگه:|

حشراتم از جمله پشه کوره ها حمله کردن. دیشب یکیشون و رو آرنجم کشتم، تمام آرنج و دستم خونی شد:| خدا میدونه خون کدوم بدبخته بی نوایی و تا ته مکیده بود بیتربیت-________-

امروز آخرین روزیه که نت دارم و کلی گیگم داره رو دستم باد میکنه، واسه همین الان که دارم اینو مینویسم کنارش دارم همه سریالا و فیلما و انیمه هایی که تو عمرم ندیده بودمو دانلود میکنم/: ​دیروز و پریروز و پس پریروز همه پنج ساعتی که نت داشتم و به فنا ​​دادم، معتاد یه بازی شدم خفننننننن به اسم Free Fire. فعلا لول هفتم اما با این روشی که پیش میرم(اگه نت داشته باشم) دو روزه لول صد و هم فتح میکنم-_______-

خدایی خیلی باحاله. جریانش اینجوریه که پنجاه نفر با هواپیما توی یه جزیره فرود میان و همشون با پیدا کردن اسلحه و فلان باید بزنن همو ناکار کنن، و اونیم که در آخر زنده بمونه برندست. این جزیره هم هی کوچیک و کوچیک تر میشه و شانس رو به رویی کاراکترا رو بیشتر میکنه.

من یه بار بعد کلی جون کندن دوم شدم، اون فرد باقی مونده رو پیدا کردم داشتم تیر بارونش میکزدم که با اینکه جونم پره پر بود با یه تیر به دیار باقی فرستادم-_______- فکر کنم یاروعه لولش از من بالا تر بود. یعنی اون روز آی حرصصصص خوردم، آییییی حرص خوردمممممم. البته بعدش کلی جایزه گرفتم به خاطر دوم شدنم.

 

اینم منم. البته کاراکترای جدید گرفتم اما همشون مردن، منتظرم که لولم بره بالا تا یه کاراکتر زن بگیرم:))))

شمام اگه دوست دارین این بازی و بنصبیت تا با هم یه گیلد بزنیم:} البته اینم بگم که بازیش پونصد مگه که مطمئنا به پای یه گیگی و هفتصد شادو فایت نمیرسه/:

راستی تو شدو فایتم هم قدرتم هم لولم بیشتر شده. لولم از پنج شد شیش، البته نگم با چه جون کردنی این اتفاق افتاد که وقتی یادش میفتم انگشتای دستام شروع میکنن به زوق زوق کردنT∆T